این سئوال بیشتر مربوط به کسانی است که به لحاظ سیاسی با مشی اصولگرایانه این دولت سنخیتی احساس نمیکنند و احیاناً با آن موافقتی ندارند. قبل از پاسخ به این سئوال بیان سه نکته بهعنوان دفع دخل مقدر (به اصطلاح آقایان علماء) ضروری است.
اول؛ حمایت از دولت به معنی فقدان اشکال و نقص در کار دولت نیست. قطعاً این دولت (مانند دولتهای قبلی) در کنار خدمات و کارهای مفید، اشکالات و نواقصی هم دارد. دیکته پرحجم لاجرم بدون غلط نمیتواند باشد. البته اشکالات هر چه هم که باشد قابل قیاس با انبوه کارهای مفید و مثبت دولت نیست.
دوم؛ حمایت از دولت منافاتی با نقد دولت ندارد اگر واقعاً نقد باشد. معنی نقد را جداکردن سره از ناسره گفتهاند. متاسفانه اغلب آنچه که این روزها به نام نقد دولت گفته یا نوشته میشود کمتر به معنی واقعی آن شباهت دارد.
سوم؛ از دو نکته فوق میتوان این نتیجه را گرفت که دولت- که خود هم اعتقادی به بیاشکالبودنش ندارد- باید از نقدها استقبال کند و آنها را به دیده منت بپذیرد. ممکن است خیلی از نقدها هم واردنباشد ولی اصل استقبال دولت از نقد کارهایش، ارزشمند و ضروری است.
دولت حتی باید نقدهای با لحن تند و نامناسب را هم پذیرا باشد چرا که شاید در لابلای عصبیتها و تندگوییها، مطلب حقی باشد که اگر به آن توجه نکند از برکاتش محروم شود.
اما چرایی حمایت از دولت. اگر میخواستیم همه دلایل را احصاء کنیم بیش از گنجایش این یادداشت میشد اما در این فرصت به 3 دلیل که مهمتر از سایر دلایل و جزو ویژگیهای خاص این دولت است بسنده میشود:
دلیل اول؛ سختکوشی دولت
از ویژگیهای برجسته این دولت- که تقریباً همگان و حتی مخالفان دولت نیز به آن صحه میگذارند- پرکاری و سختکوشی دولت است. میزان وقت و اهتمامی که رئیس جمهوری و اغب همکارانش به کار مردم اختصاص میدهند حیرتانگیز است بهطوریکه برخی نگران سلامتی مسئولان و کارگزاران دولت هستند. اگر دولتی در این کشور- که مهمترین نیاز آن کار است- مسئله اصلیاش کار و تلاش باشد طبعاً مستحق حمایت خواهد بود.
دلیل دوم؛ دشمنیهای روزافزون
ایران از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز همواره دشمنانی داشته است. در رأس دشمنان ایران، آمریکا و صهیونیسم هستند که در این بیست و نه سال، روزی را فارغ از دشمنی با این نظام نیاسودهاند و هر مقدار که توانستهاند به ایران ضربه زدهاند و اگر ضربات آنان کاری نبوده چون نتوانستهاند.
در این مصاف دولت در خط مقدم جبهه نبرد است. هیچ انسان عاقلی در هنگامه نبرد، نیروهای خط مقدم را تضعیف نمیکند. این مسئله درمورد دولتهای سابق نیز مصداق دارد و شاید دلیل حمایت امامره و مقام معظم رهبری از تمام دولتها همین بوده است.
امروز نه تنها دشمنیهای سابق همچنان وجود دارد بلکه بر ابعاد آن افزوده نیز شده است که مسئله هستهای تنها یکی از دلایل آن است. دولت فعلی بدلیل پایداری بیشتر برحق مردم ایران در مسئله هستهای، بیش از دولتهای قبل در معرض کینه و دشمنی است.
دلیل سوم؛ جهتگیریهای کلی دولت
این دولت اگر در برخی از تصمیمات و عملکردها هم دارای اشکال باشد- که هست- اما در صحت جهتگیریهای کلان آن تردیدی نیست. جهتگیریهای کلی این دولت چیست؟
عدالتخواهی، استکبارستیزی، پافشاری بر استقلال و حقوق مردم، خستگیناپذیری، مردمیبودن و امثال آن. وقتی دولتی اینگونه جهتگیریها را دارد نباید از آن حمایت شود؟